مواضيع مماثلة
أفضل 10 أعضاء في هذا المنتدى
Rahesabz | ||||
Admin | ||||
Artmis | ||||
Koorosh- Sabzandish | ||||
2 Khordad | ||||
Masume | ||||
Mohajer | ||||
Azad | ||||
Sahelamvaj | ||||
ulduz21 |
المواضيع الأخيرة
ورود
!بیست و نه سال از مرگ آیت الله حسن لاهوتی گذشت
انجمن اسلامی :: گوناگون :: سیاسی
صفحه 1 از 1
!بیست و نه سال از مرگ آیت الله حسن لاهوتی گذشت
مرحوم لاهوتی در بالای پلکان هواپیما در کنار شهید مطهری
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آیتالله حسن لاهوتی اشکوری (۱۳۰۶ در رودسر - ۷ آبان ۱۳۶۰ در تهران) از مخالفان و زندانیان سیاسی برجسته در دوران حکومت پهلوی بود. وی پس از انقلاب از رشت به مجلس اول راه یافت. قبل از نمایندگی مجلس، او مدتی فرماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی و برای مدتی کوتاهتر ریاست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشت. او همچنین امام جمعه رشت بود.
پس از انقلاب او به نمایندگی امام در سپاه انتخاب شد تا در حقیقت پایهگذار نیروهای مسلح انقلابی در ایران باشد. اما از همان ابتدای امر برخی نیروها ساز مخالفت با او را كوك میكردند. آنچنانكه محسن رفیقدوست برای گلهگزاری درباره حسن لاهوتی چند بار به خدمت رهبر انقلاب رسید تا سرانجام به همراه محمد غرضی و مرضیه دباغ در دیداری با امام، نظر مساعد ایشان را برای انتقال نظارت بر سپاه از دولت موقت به شورای انقلاب جلب كرد و بدینترتیب راه را برای استعفای حسن لاهوتی از سپاه پاسداران گشود.
حسن لاهوتی نماینده مجلس اول شد و در انتخابات ریاستجمهوری اول نیز برخلاف بسیاری از دوستان سابق خود كه اكنون در حزب جمهوری مستقر بودند، از كاندیداتوری ابوالحسن بنیصدر حمایت كرد؛ حال آنكه كاندیدای حزب جمهوری حسن حبیبی بود. سخنرانی حسن لاهوتی در كوچصفهان گیلان در حمایت از بنیصدر به درگیری و زدوخورد انجامید و در این میان یكی از محافظین آیتالله نیز مجروح شد. به هم زدن سخنرانی لاهوتی، راه را برای ورود سیداحمد خمینی، دوست و یار قدیمی لاهوتی و موضعگیری او علیه گروههای فشار گشود. سیداحمد خمینی نامهای به مجلسیان نوشت و در مذمت «چماقداری» سخن گفت. این ماجرا البته برخی از روحانیون را خوش نیامد.
آنچنان كه علیاكبر ناطقنوری نیز در خاطرات خود میگوید: «من خیلی عصبانی شدم. رفتم پشت تریبون مجلس و خطاب به احمدآقا گفتم: این چه نوع برخوردی است كه شما میكنید، این همه ضد آقای بهشتی جوسازی میكنند و صحبتهای ایشان را به هم میریزند اما جنابعالی حرفی نمیزنید و از آقای لاهوتی دفاع میكنید؟... چون شما فرزند امام هستید نباید چنین دفاعی بكنید.» (خاطرات ناطق نوری، ج 1، ص 216) و البته علیاكبر ناطق نوری در حالی این اعتراض را بر سیداحمد خمینی وارد میكرد كه امام نیز آیتالله لاهوتی را «نور چشم خود» لقب داده بود.
با این حال سیداحمد خمینی ماجرا را پایانیافته تلقی نكرد و در كنفرانسی مطبوعاتی به سخنان ناطق و دوستان او پاسخ گفت: «برای هر كسی نامه را مینوشتم، این سوال برای عدهای مطرح میشد و من در همان نامه هم نوشتم كه موضوع شخص برادرم، حضرت آقای لاهوتی نیست بلكه موضوع زیر پا گذاشتن ارزش است... با چماق هیچ كاری حل نمیشود جز اینكه آبروی جمهوری اسلامی ریخته شود.»(كیهان، 24/1/60)
حسن لاهوتی اما به هر حال مخالف حزب جمهوری بود و در ماجرای رای عدم اعتماد به بنیصدر از جمله نمایندگانی بود كه غیبت را بر حضور در جلسه پارلمان ترجیح داد و آن روز را در خانه ماند. انتقادات حسن لاهوتی آنچنان بود كه اكبر هاشمیرفسنجانی نیز جمعه 22 خرداد 1360 در دفترچه خاطرات خود نوشت: «شب آقای لاهوتی آمد و بحث زیادی درباره موضع ایشان داشتیم. ایشان از موضع امام، ما، مردم، صداوسیما و مجلس انتقاد داشت.»
بدینترتیب حسن لاهوتی با رویكرد انتقادی خود در مسیر حركت به سوی حاشیه قرار گرفت و به مرور زمان بر فاصله او با ساختار حاكم بیش از پیش افزوده شد. او اما در حالی به حاشیه میرفت كه برای سالهای متمادی از نیروهای محوری در متن مبارزات انقلابی بود.
حسن لاهوتی به واسطه مبارزه با رژیم پهلوی و حمایت از مبارزه مسلحانه و مجاهدین خلق به دفعات راهی زندان شد و برای آخرین بار، از سال 1354 تا 1357 را در زندان شاه سپری كرد. جالب آنكه آیتالله لاهوتی از هر سو هدف انتقاد بود. بخشی از روحانیت در سالهای پیش از انقلاب در حالی او را حامی مجاهدین میدانستند كه لاهوتی به واسطه امضای فتوای «نجس بودن ماركسیستها» در زندان پهلوی، از سوی مجاهدین مورد انتقاد شدید واقع شده و در زندان این پیام را از موسی خیابانی گرفته بود: «شماها صلاحیت نظر دادن در مسائل اجتماعی را ندارید. زیرا همیشه دنبالهرو هستید... حد خودتان را بشناسید و پا را از گلیمتان بیرون نگذارید.» (مجاهدین خلق از پیدایش تا فرجام، ج 2، ص270)
آیتالله لاهوتی نماینده مجلس اول بود كه چهارشنبه 6 آبان 1360، در حالی كه دو روز پیشتر فرزند او وحید نیز روانه زندان شده بود، بازداشت شد. اكبر هاشمیرفسنجانی كه علاوه بر سابقه دوستی و خانوادگی (دو فرزند او فاطمه و فائزه با دو فرزند لاهوتی، سعید و حمید ازدواج كرده بودند) اكنون رئیس مجلس نیز بود، خاطره آن روز را چنین در دفترچه خاطرات خود به ثبت رسانده است: «ساعت سه بعدازظهر خبر دادند كه از طرف دادستانی انقلاب به خانه آقای حسن لاهوتی ریختهاند و خانه را تفتیش میكنند.
به آقای اسدالله لاجوردی گفتم با توجه به سوابق و مبارزات آقای لاهوتی، بیحرمتی نشود. گفت به دنبال مدارك وحید لاهوتی هستند. اول شب اطلاع دادند كه آقای لاهوتی را به زندان بردهاند و احمد آقا هم تماس گرفت و ناراحت بود. قرار شد بگوییم ایشان را آزاد كنند. آقای لاجوردی پیدا نشد. به آقای سیدحسین موسوی تبریزی، دادستان كل انقلاب گفتم و قرار شد فوراً آزاد كنند. احمدآقا گفت امام هم از شنیدن خبر ناراحت شدهاند.»
صبح روز بعد اما اكبر هاشمیرفسنجانی كه شب را در مجلس خوابیده بود از فوت آیتالله لاهوتی باخبر شد: «آقای لاجوردی، دادستان انقلاب تهران گفت كه آقای لاهوتی اتهامی نداشتهاند و برای توضیح مدارك مربوط به وحید آمده بودند كه به محض ورود به زندان دچار سكته قلبی شده و معالجات بیاثر مانده است. قرار شد پزشكی قانونی نظر بدهد.» (خاطرات هاشمیرفسنجانی)
پرونده زندگی حسن لاهوتی اگرچه اینچنین بسته شد اما حرف و حدیثها در خصوص مرگ او در جای خود باقی ماند. اكبر هاشمیرفسنجانی از فرزندان خود خواست كه پیگیری ماجرا را به فراموشی بسپارند و خود نیز چه بسا از همین رو، تا چندی پیش هم به رغم گذشت بیش از دو دهه از آن ماجرا، سراغی از آن گزارش پزشكی قانونی نگرفته بود.
سالها پس از درگذشت آیتالله لاهوتی اما مطالعه آن گزارش، اكبر هاشمیرفسنجانی چهره پرنفوذ جمهوری اسلامی را نیز متحیر كرد؛
آیتالله حسن لاهوتی اشکوری (۱۳۰۶ در رودسر - ۷ آبان ۱۳۶۰ در تهران) از مخالفان و زندانیان سیاسی برجسته در دوران حکومت پهلوی بود. وی پس از انقلاب از رشت به مجلس اول راه یافت. قبل از نمایندگی مجلس، او مدتی فرماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی و برای مدتی کوتاهتر ریاست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشت. او همچنین امام جمعه رشت بود.
پس از انقلاب او به نمایندگی امام در سپاه انتخاب شد تا در حقیقت پایهگذار نیروهای مسلح انقلابی در ایران باشد. اما از همان ابتدای امر برخی نیروها ساز مخالفت با او را كوك میكردند. آنچنانكه محسن رفیقدوست برای گلهگزاری درباره حسن لاهوتی چند بار به خدمت رهبر انقلاب رسید تا سرانجام به همراه محمد غرضی و مرضیه دباغ در دیداری با امام، نظر مساعد ایشان را برای انتقال نظارت بر سپاه از دولت موقت به شورای انقلاب جلب كرد و بدینترتیب راه را برای استعفای حسن لاهوتی از سپاه پاسداران گشود.
حسن لاهوتی نماینده مجلس اول شد و در انتخابات ریاستجمهوری اول نیز برخلاف بسیاری از دوستان سابق خود كه اكنون در حزب جمهوری مستقر بودند، از كاندیداتوری ابوالحسن بنیصدر حمایت كرد؛ حال آنكه كاندیدای حزب جمهوری حسن حبیبی بود. سخنرانی حسن لاهوتی در كوچصفهان گیلان در حمایت از بنیصدر به درگیری و زدوخورد انجامید و در این میان یكی از محافظین آیتالله نیز مجروح شد. به هم زدن سخنرانی لاهوتی، راه را برای ورود سیداحمد خمینی، دوست و یار قدیمی لاهوتی و موضعگیری او علیه گروههای فشار گشود. سیداحمد خمینی نامهای به مجلسیان نوشت و در مذمت «چماقداری» سخن گفت. این ماجرا البته برخی از روحانیون را خوش نیامد.
آنچنان كه علیاكبر ناطقنوری نیز در خاطرات خود میگوید: «من خیلی عصبانی شدم. رفتم پشت تریبون مجلس و خطاب به احمدآقا گفتم: این چه نوع برخوردی است كه شما میكنید، این همه ضد آقای بهشتی جوسازی میكنند و صحبتهای ایشان را به هم میریزند اما جنابعالی حرفی نمیزنید و از آقای لاهوتی دفاع میكنید؟... چون شما فرزند امام هستید نباید چنین دفاعی بكنید.» (خاطرات ناطق نوری، ج 1، ص 216) و البته علیاكبر ناطق نوری در حالی این اعتراض را بر سیداحمد خمینی وارد میكرد كه امام نیز آیتالله لاهوتی را «نور چشم خود» لقب داده بود.
با این حال سیداحمد خمینی ماجرا را پایانیافته تلقی نكرد و در كنفرانسی مطبوعاتی به سخنان ناطق و دوستان او پاسخ گفت: «برای هر كسی نامه را مینوشتم، این سوال برای عدهای مطرح میشد و من در همان نامه هم نوشتم كه موضوع شخص برادرم، حضرت آقای لاهوتی نیست بلكه موضوع زیر پا گذاشتن ارزش است... با چماق هیچ كاری حل نمیشود جز اینكه آبروی جمهوری اسلامی ریخته شود.»(كیهان، 24/1/60)
حسن لاهوتی اما به هر حال مخالف حزب جمهوری بود و در ماجرای رای عدم اعتماد به بنیصدر از جمله نمایندگانی بود كه غیبت را بر حضور در جلسه پارلمان ترجیح داد و آن روز را در خانه ماند. انتقادات حسن لاهوتی آنچنان بود كه اكبر هاشمیرفسنجانی نیز جمعه 22 خرداد 1360 در دفترچه خاطرات خود نوشت: «شب آقای لاهوتی آمد و بحث زیادی درباره موضع ایشان داشتیم. ایشان از موضع امام، ما، مردم، صداوسیما و مجلس انتقاد داشت.»
بدینترتیب حسن لاهوتی با رویكرد انتقادی خود در مسیر حركت به سوی حاشیه قرار گرفت و به مرور زمان بر فاصله او با ساختار حاكم بیش از پیش افزوده شد. او اما در حالی به حاشیه میرفت كه برای سالهای متمادی از نیروهای محوری در متن مبارزات انقلابی بود.
حسن لاهوتی به واسطه مبارزه با رژیم پهلوی و حمایت از مبارزه مسلحانه و مجاهدین خلق به دفعات راهی زندان شد و برای آخرین بار، از سال 1354 تا 1357 را در زندان شاه سپری كرد. جالب آنكه آیتالله لاهوتی از هر سو هدف انتقاد بود. بخشی از روحانیت در سالهای پیش از انقلاب در حالی او را حامی مجاهدین میدانستند كه لاهوتی به واسطه امضای فتوای «نجس بودن ماركسیستها» در زندان پهلوی، از سوی مجاهدین مورد انتقاد شدید واقع شده و در زندان این پیام را از موسی خیابانی گرفته بود: «شماها صلاحیت نظر دادن در مسائل اجتماعی را ندارید. زیرا همیشه دنبالهرو هستید... حد خودتان را بشناسید و پا را از گلیمتان بیرون نگذارید.» (مجاهدین خلق از پیدایش تا فرجام، ج 2، ص270)
آیتالله لاهوتی نماینده مجلس اول بود كه چهارشنبه 6 آبان 1360، در حالی كه دو روز پیشتر فرزند او وحید نیز روانه زندان شده بود، بازداشت شد. اكبر هاشمیرفسنجانی كه علاوه بر سابقه دوستی و خانوادگی (دو فرزند او فاطمه و فائزه با دو فرزند لاهوتی، سعید و حمید ازدواج كرده بودند) اكنون رئیس مجلس نیز بود، خاطره آن روز را چنین در دفترچه خاطرات خود به ثبت رسانده است: «ساعت سه بعدازظهر خبر دادند كه از طرف دادستانی انقلاب به خانه آقای حسن لاهوتی ریختهاند و خانه را تفتیش میكنند.
به آقای اسدالله لاجوردی گفتم با توجه به سوابق و مبارزات آقای لاهوتی، بیحرمتی نشود. گفت به دنبال مدارك وحید لاهوتی هستند. اول شب اطلاع دادند كه آقای لاهوتی را به زندان بردهاند و احمد آقا هم تماس گرفت و ناراحت بود. قرار شد بگوییم ایشان را آزاد كنند. آقای لاجوردی پیدا نشد. به آقای سیدحسین موسوی تبریزی، دادستان كل انقلاب گفتم و قرار شد فوراً آزاد كنند. احمدآقا گفت امام هم از شنیدن خبر ناراحت شدهاند.»
صبح روز بعد اما اكبر هاشمیرفسنجانی كه شب را در مجلس خوابیده بود از فوت آیتالله لاهوتی باخبر شد: «آقای لاجوردی، دادستان انقلاب تهران گفت كه آقای لاهوتی اتهامی نداشتهاند و برای توضیح مدارك مربوط به وحید آمده بودند كه به محض ورود به زندان دچار سكته قلبی شده و معالجات بیاثر مانده است. قرار شد پزشكی قانونی نظر بدهد.» (خاطرات هاشمیرفسنجانی)
پرونده زندگی حسن لاهوتی اگرچه اینچنین بسته شد اما حرف و حدیثها در خصوص مرگ او در جای خود باقی ماند. اكبر هاشمیرفسنجانی از فرزندان خود خواست كه پیگیری ماجرا را به فراموشی بسپارند و خود نیز چه بسا از همین رو، تا چندی پیش هم به رغم گذشت بیش از دو دهه از آن ماجرا، سراغی از آن گزارش پزشكی قانونی نگرفته بود.
سالها پس از درگذشت آیتالله لاهوتی اما مطالعه آن گزارش، اكبر هاشمیرفسنجانی چهره پرنفوذ جمهوری اسلامی را نیز متحیر كرد؛
آنچنان كه گویی همچنان ناگفتهها درباره حسن لاهوتی بسیار است
كیان پارسا
Guest- مهمان
انجمن اسلامی :: گوناگون :: سیاسی
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
الأحد مارس 06, 2011 9:44 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» خاطرات پروانه فروهر از روز درگذشت دکتر مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵
السبت مارس 05, 2011 4:12 pm من طرف 2 Khordad
» پيشتازان انديشه دموكراسي(1)
الجمعة ديسمبر 31, 2010 5:09 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» !هرگز نخواب دکتر
الجمعة ديسمبر 31, 2010 5:03 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» ...در این کشور همە خواب می بینند
الثلاثاء ديسمبر 28, 2010 12:35 pm من طرف Mohajer
» از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید
الثلاثاء ديسمبر 28, 2010 6:31 am من طرف Sahelamvaj
» متن کامل شعر "مرغ سحر ناله سر مکن"_همای مستان
السبت ديسمبر 18, 2010 6:54 pm من طرف Artmis
» تو و خداوند
السبت ديسمبر 18, 2010 6:12 pm من طرف Artmis
» دکتر عبدالعلی گویا
السبت ديسمبر 18, 2010 11:08 am من طرف 2 Khordad
» آه ای یاران بفریادم رسید
الجمعة ديسمبر 17, 2010 9:30 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» چرا جلال طالباني حكم اعدام «صدام» را امضا نكرد؟
الجمعة ديسمبر 17, 2010 6:21 pm من طرف Rahesabz
» درس بابا از آقای پور عباس
الجمعة ديسمبر 17, 2010 12:49 pm من طرف Sahelamvaj
» ... قصه محلّل و
الخميس ديسمبر 16, 2010 7:32 pm من طرف Sahelamvaj
» ...روزهای محرم
الخميس ديسمبر 16, 2010 7:24 pm من طرف 2 Khordad
» دنیا بهخاطر رفتاری که با وزیر خود میکنیم، به ما میخندد
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 4:51 pm من طرف Admin
» نیمه انسان و نیمه گرگ
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 8:07 am من طرف Koorosh- Sabzandish
» جنگ اراده ها را ما برده ایم و خواهیم برد
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 7:45 am من طرف Koorosh- Sabzandish
» تعریف فقر از دکتر علی شریعتی
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 5:32 am من طرف Sahelamvaj
» چه کسی باور میکند اینان دوستداران انقلاب هستند؟
الإثنين ديسمبر 13, 2010 4:47 pm من طرف 2 Khordad
» ای خدای کعبه - دکتر علی شریعتی
الإثنين ديسمبر 13, 2010 12:41 pm من طرف Artmis