مواضيع مماثلة
أفضل 10 أعضاء في هذا المنتدى
Rahesabz | ||||
Admin | ||||
Artmis | ||||
Koorosh- Sabzandish | ||||
2 Khordad | ||||
Masume | ||||
Mohajer | ||||
Azad | ||||
Sahelamvaj | ||||
ulduz21 |
المواضيع الأخيرة
ورود
دیدگاههای عبدالکریم سروش3
انجمن اسلامی :: گوناگون :: دین و اندیشه
صفحه 1 از 1
دیدگاههای عبدالکریم سروش3
سروش معتقد است خدا خود را درمقام پاسخگویی قرار میدهد و مردم حق دارند او را مورد پرسش قرار دهند و از او بازخواست کنند. سروش بر این باور است در سنت اسلامی ما با دو خدا مواجهیم یکی خدایی که پاسخگوست و دیگری خدایی که قاهر است و ورای پاسخگویی است و امروزه در جهان اسلام، این خدای دوم یعنی خدای قاهر و غیر پاسخگوست که پرستیده می شود. او میگوید «اما ما میتوانستیم خدای دیگری را بپرستیم. میتوانستیم تصور و تلقی دیگری از خدا را داشته باشیم.»[۱] سروش همانند فیلسوف محبوباش کارل پوپر از ریشه با پوزیتیویسم و مارکسیسم جنگید. علم جدید، عرفان سنتی و الهیات، تاروپود سه زمینه درهم تنیدهٔ دغدغهها و تعلقات این روشنفکر دینی را بافتند. انقلاب اسلامی ایران
وی معتقد است انقلاب اسلامی، «انقلابی بیتئوری» بود. او گفته است با انقلاب به جای «دیکتاتوری پادشاهی»، یک «دیکتاتوری مذهبی» به پا کردیم.[۱۲] به اعتقاد وی در انقلاب اسلامی ایران فقط گفته میشد اسلام و این معنای مبهمی بیش نداشت. چنان که در این اسلام، نه اقتصاد تعریف شدهٔ روشنی وجود دارد، نه حتی فقه به رشد کافی رسید است تا بتواند مشکلات جهان جدید را حل و دولت و جامعه را اداره کند. او با مقایسهٔ انقلاب اسلامی با انقلاب روسیه و فرانسه گفته است در انقلاب روسیه، ایدهٔ اصلی، ایجاد جامعهای بیطبقه و نهایتاً سوسیالیسم و کمونیسم بود و انقلاب فرانسه هم نتیجه ایدههای فیلسوفانی که چند قرن قبل از انقلاب کار کرده بودند، در ایدهٔ آزادی، برابری و برادری بود
علی شریعتی
عبدالکریم سروش در دانشگاه وست مینیستر لندن در سخنرانیای در مورد علی شریعتی گفت شریعتی به تدریج تاریخیتر میشود. تاریخی شدن به این معنا که آثارش بسط پیدا میکند و در اثر این بسط میتوان او را بهتر دید. به گمان وی شریعتی کسی بود که چشمِ خود را از جهان فروبست و چشمهای زیادی را گشود و مسایلی را طرح کرد که مردم را از پرداختن به مسایل خرد و حقیر رهانید. کارِ شریعتی از نظرِ سروش، تغییر دادن سطح پرسشها و نجات دادن جوانها از اشتغال به سؤالهای تکراری و بیاهمیت بود.
از نظر او موضعگیری عمومِ گروهها و طبقات جامعه دربارهٔ علی شریعتی، چه در دوران حیات و مبارزهٔ او و چه پس از وفات وی دستخوش تغییر شده است الا موضعگیری روحانیون دربارهٔ وی که همواره نگاهی ثابت در خصوصِ وی داشتند و آن موضع این بود که او مطرود و غیرمقبول است و سخنانش سخنان ضدِ دین است و خدمتِ او نه خدمت بلکه خیانت است.
اخلاق
سروش در مصاحبهای خواستار جایگزینی فقه به اخلاق شده است. او در کتاب اخلاق خدایان اخلاق را به دو دسته تقسیم کرده است:
اخلاق ثابت که در طول تاریخ ثابت است و زندگی بشر در راه تحقق چنین ارزشهایی معنی میابد و در ذات خود ارزشمند است. تعداد این ارزشها بسیار محدود است. آزادی، عدالت و کمالطلبی نمونهٔ این دسته است.
اخلاق نسبی که همواره نسبت به زمان متغیر است و در خدمت اخلاق ثابت ارزش میابد و در ذات خود ارزش محسوب نمیشود. این اخلاق در ادیان نیازمند ترجمه فرهنگی است و عرفی و قراردادی است. بیشتر اصول اخلاقی از این دسته است. دروغ و حجاب مشهودترین نمونههای این اصول اخلاقی است که نسبی میباشند.
سروش معتقد است که اخلاق را باید در صدر نشاند آنگاه پرداختن به بحث در باب دین اخلاقی و سیاست اخلاقی از جمله مسائلی است که در اولویت اول قرار میگیرد. به نظر سروش اندیشه حقمداری باید در صدر مواد قانون اساسی نوشته شود یعنی همان جایگاهی را که ولایت فقیه در قانون اساسی کنونی ما دارد باید به حق مداری داد و هر چه را که با این اصل مخالف است از حیز انتفاع ساقط و غیرقابل پیروی است
روحانیت
به عقیده سروش کسانی که از نظر دینی دارای برتری هستند حق و امتیازی برای برتری سیاسی ندارند، یعنی برای روحانیون و اهل دین، مزیتی برای حکومت کردن و دخالت در امر سیاست نیست. سروش اسلام را دینی سکولار توصیف کرده و در بارهٔ نقش روحانیت در اسلام گفته است هیچکس نمیتواند در اسلام به نام روحانیت بین مردم و خدا واسطه باشد و کسی به اسم روحانی نمیتواند به عنوان شرط صحت عمل انسان (مسلمان) باشد. وی معتقد است که از نظر تاریخی کلمه روحانیت در اسلام وجود نداشته و قرآن برترین کسان را نزد خدا با تقواترین آنان میداند نه آنکه هر کس روحانیتر، عالمتر و یا آگاهتر باشد یا به خدا نزدیکتر
بنیادگرایی دینی
او معتقد است جریان بنیادگرایی اسلامی از بعد از فوت پیامبر اسلام با ظهور خوارج آغاز شد و تا امروز هم ادامه یافته است و نمیتوان آن را ریشهکن کرد و همواره در تاریخ بوده است. او علت این جریان را روحیه افرادی میداند که ذیل اندیشه دینی به سمت فاشیسم تمایل دارند.[۵] وی میگوید از همان اوایل که خوارج در اسلام به وجود آمدند شیوهشان خشونت ورزی بود. بر سر مسائل جزئی راحت آدم میکشتند و شکم پاره میکردند و به دنبال یک جامعه پاک و خالص از مومنان بودند و هر کس که اندک زاویهای با آنها داشت حذف فیزیکی میکردند. امروز هم جریان بنیادگرایی شیعی از همان آبشخور تغذیه میکند و تنها راهش آن است که نگذاریم به قدرت برسند.[۵] سروش احمدینژاد و یارانش را دارای «نظریات فاشیستی» میداند
شهادت
او انتقاداتی از تاکید بیش از حدّ بر مسألهٔ شهادت و واقعهٔ کربلا دارد. وی معتقد است که حسین بن علی در سلسلهٔ امامان، «یک استثنا بود نه یک قاعده» اما تبدیل به قاعده شده است. وی میگوید قبلاً به دلیل در اقلیت بودن شیعیان آنها باید جنبهٔ تراژیک تاریخ خودشان را برجسته میکردند. اما در جهان جدید، شاید این حاجت وجود نداشته باشد و ما «وجوه دیگری از تشیع» را باید رو کنیم
مدرنیته و شاخصهای آن
سروش معتقد است مدرنیته چون پشت کردن به سنت هایی است که در هر جا متفاوتند، لاجرم مدرنیته خود نیز صور متفاوت دارد و یک نمونه غایی و برتر از آن وجود ندارد. وی جستوجو درباره ماهیت سنت و ماهیت مدرنینه را برای یافتن علل عقب افتادگی تاریخی مسلمانان بی جا میداند و در مقابل میگوید معرفی شاخصهای مدرنیته ما را زودتر به پاسخ میرساند. او خود سه شاخص را نشانه میزند که اگر آنها را از دوران مدرن بگیریم به سنت باز میگردد و اول از برق نام میبرد که به نظر وی شرط لازم مدرنیته است که نه فقط شبهای تاریک بلکه دنیای تکنولوژی را روشنایی داد چنان که دنیای امروز را بدون برق نمیتوان تجسم کرد.
شاخص دوم دنیای مدرن از نظر دکتر سروش پدیدار شدن مفهوم حق در عرصه اخلاق و سیاست است، مفهومی که به گفته او در دنیای سنتی وجود نداشت. شاخص سوم نیز علوم تجربی است که در بیان او با هر محاسبهای تاثیرش بر دنیای امروز، بنیادین است. او در تبیین انسان حق مدار میگوید در میان آثار اندیشمندان بزرگ مسلمان و از جمله ایرانی اثری از تاکید بر حق و آزادی به معنای امروزی آن نیست چرا که مساله انسان سنتی اینها نبود و اعلامیه جهانی حقوق بشر فایدهای بود که از پدیدار شدن حقمداری در انسان دوران مدرن حاصل آمد.
دانشگاه
او در مورد دانشگاه گفته است ما هنوز مفهوم درستی از دانشگاه نداریم. دانشگاه که از یکسو میبایست با صنعت و توسعه همراه باشد و از طرف دیگر با آزادی. چنین چیزی همچنان در بوته اجمال و اهمال است. روزی که ریختند و پارهای از اساتید را تحتعنوان دینداری کتک زدند، هیچگاه حوزه علمیه حرکتی نکرد و این در حافظه دانشگاهیان مانده است. او در نامهای خطاب به هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری او، به وی هشدار داد که دانشگاهها در فشار شدید هستند و از این دانشگاهها انتظار عالمان بزرگ نداشته باشید.به عقیده سروش دانشگاهها محل رشد اندیشه سکولاراند زیرا به دانشجویان علم سکولار را آموزش میدهند و به این ترتیب اندیشه سکولار ناخودآگاه در ذهن افراد جای میگیرد.
وی معتقد است انقلاب اسلامی، «انقلابی بیتئوری» بود. او گفته است با انقلاب به جای «دیکتاتوری پادشاهی»، یک «دیکتاتوری مذهبی» به پا کردیم.[۱۲] به اعتقاد وی در انقلاب اسلامی ایران فقط گفته میشد اسلام و این معنای مبهمی بیش نداشت. چنان که در این اسلام، نه اقتصاد تعریف شدهٔ روشنی وجود دارد، نه حتی فقه به رشد کافی رسید است تا بتواند مشکلات جهان جدید را حل و دولت و جامعه را اداره کند. او با مقایسهٔ انقلاب اسلامی با انقلاب روسیه و فرانسه گفته است در انقلاب روسیه، ایدهٔ اصلی، ایجاد جامعهای بیطبقه و نهایتاً سوسیالیسم و کمونیسم بود و انقلاب فرانسه هم نتیجه ایدههای فیلسوفانی که چند قرن قبل از انقلاب کار کرده بودند، در ایدهٔ آزادی، برابری و برادری بود
علی شریعتی
عبدالکریم سروش در دانشگاه وست مینیستر لندن در سخنرانیای در مورد علی شریعتی گفت شریعتی به تدریج تاریخیتر میشود. تاریخی شدن به این معنا که آثارش بسط پیدا میکند و در اثر این بسط میتوان او را بهتر دید. به گمان وی شریعتی کسی بود که چشمِ خود را از جهان فروبست و چشمهای زیادی را گشود و مسایلی را طرح کرد که مردم را از پرداختن به مسایل خرد و حقیر رهانید. کارِ شریعتی از نظرِ سروش، تغییر دادن سطح پرسشها و نجات دادن جوانها از اشتغال به سؤالهای تکراری و بیاهمیت بود.
از نظر او موضعگیری عمومِ گروهها و طبقات جامعه دربارهٔ علی شریعتی، چه در دوران حیات و مبارزهٔ او و چه پس از وفات وی دستخوش تغییر شده است الا موضعگیری روحانیون دربارهٔ وی که همواره نگاهی ثابت در خصوصِ وی داشتند و آن موضع این بود که او مطرود و غیرمقبول است و سخنانش سخنان ضدِ دین است و خدمتِ او نه خدمت بلکه خیانت است.
اخلاق
سروش در مصاحبهای خواستار جایگزینی فقه به اخلاق شده است. او در کتاب اخلاق خدایان اخلاق را به دو دسته تقسیم کرده است:
اخلاق ثابت که در طول تاریخ ثابت است و زندگی بشر در راه تحقق چنین ارزشهایی معنی میابد و در ذات خود ارزشمند است. تعداد این ارزشها بسیار محدود است. آزادی، عدالت و کمالطلبی نمونهٔ این دسته است.
اخلاق نسبی که همواره نسبت به زمان متغیر است و در خدمت اخلاق ثابت ارزش میابد و در ذات خود ارزش محسوب نمیشود. این اخلاق در ادیان نیازمند ترجمه فرهنگی است و عرفی و قراردادی است. بیشتر اصول اخلاقی از این دسته است. دروغ و حجاب مشهودترین نمونههای این اصول اخلاقی است که نسبی میباشند.
سروش معتقد است که اخلاق را باید در صدر نشاند آنگاه پرداختن به بحث در باب دین اخلاقی و سیاست اخلاقی از جمله مسائلی است که در اولویت اول قرار میگیرد. به نظر سروش اندیشه حقمداری باید در صدر مواد قانون اساسی نوشته شود یعنی همان جایگاهی را که ولایت فقیه در قانون اساسی کنونی ما دارد باید به حق مداری داد و هر چه را که با این اصل مخالف است از حیز انتفاع ساقط و غیرقابل پیروی است
روحانیت
به عقیده سروش کسانی که از نظر دینی دارای برتری هستند حق و امتیازی برای برتری سیاسی ندارند، یعنی برای روحانیون و اهل دین، مزیتی برای حکومت کردن و دخالت در امر سیاست نیست. سروش اسلام را دینی سکولار توصیف کرده و در بارهٔ نقش روحانیت در اسلام گفته است هیچکس نمیتواند در اسلام به نام روحانیت بین مردم و خدا واسطه باشد و کسی به اسم روحانی نمیتواند به عنوان شرط صحت عمل انسان (مسلمان) باشد. وی معتقد است که از نظر تاریخی کلمه روحانیت در اسلام وجود نداشته و قرآن برترین کسان را نزد خدا با تقواترین آنان میداند نه آنکه هر کس روحانیتر، عالمتر و یا آگاهتر باشد یا به خدا نزدیکتر
بنیادگرایی دینی
او معتقد است جریان بنیادگرایی اسلامی از بعد از فوت پیامبر اسلام با ظهور خوارج آغاز شد و تا امروز هم ادامه یافته است و نمیتوان آن را ریشهکن کرد و همواره در تاریخ بوده است. او علت این جریان را روحیه افرادی میداند که ذیل اندیشه دینی به سمت فاشیسم تمایل دارند.[۵] وی میگوید از همان اوایل که خوارج در اسلام به وجود آمدند شیوهشان خشونت ورزی بود. بر سر مسائل جزئی راحت آدم میکشتند و شکم پاره میکردند و به دنبال یک جامعه پاک و خالص از مومنان بودند و هر کس که اندک زاویهای با آنها داشت حذف فیزیکی میکردند. امروز هم جریان بنیادگرایی شیعی از همان آبشخور تغذیه میکند و تنها راهش آن است که نگذاریم به قدرت برسند.[۵] سروش احمدینژاد و یارانش را دارای «نظریات فاشیستی» میداند
شهادت
او انتقاداتی از تاکید بیش از حدّ بر مسألهٔ شهادت و واقعهٔ کربلا دارد. وی معتقد است که حسین بن علی در سلسلهٔ امامان، «یک استثنا بود نه یک قاعده» اما تبدیل به قاعده شده است. وی میگوید قبلاً به دلیل در اقلیت بودن شیعیان آنها باید جنبهٔ تراژیک تاریخ خودشان را برجسته میکردند. اما در جهان جدید، شاید این حاجت وجود نداشته باشد و ما «وجوه دیگری از تشیع» را باید رو کنیم
مدرنیته و شاخصهای آن
سروش معتقد است مدرنیته چون پشت کردن به سنت هایی است که در هر جا متفاوتند، لاجرم مدرنیته خود نیز صور متفاوت دارد و یک نمونه غایی و برتر از آن وجود ندارد. وی جستوجو درباره ماهیت سنت و ماهیت مدرنینه را برای یافتن علل عقب افتادگی تاریخی مسلمانان بی جا میداند و در مقابل میگوید معرفی شاخصهای مدرنیته ما را زودتر به پاسخ میرساند. او خود سه شاخص را نشانه میزند که اگر آنها را از دوران مدرن بگیریم به سنت باز میگردد و اول از برق نام میبرد که به نظر وی شرط لازم مدرنیته است که نه فقط شبهای تاریک بلکه دنیای تکنولوژی را روشنایی داد چنان که دنیای امروز را بدون برق نمیتوان تجسم کرد.
شاخص دوم دنیای مدرن از نظر دکتر سروش پدیدار شدن مفهوم حق در عرصه اخلاق و سیاست است، مفهومی که به گفته او در دنیای سنتی وجود نداشت. شاخص سوم نیز علوم تجربی است که در بیان او با هر محاسبهای تاثیرش بر دنیای امروز، بنیادین است. او در تبیین انسان حق مدار میگوید در میان آثار اندیشمندان بزرگ مسلمان و از جمله ایرانی اثری از تاکید بر حق و آزادی به معنای امروزی آن نیست چرا که مساله انسان سنتی اینها نبود و اعلامیه جهانی حقوق بشر فایدهای بود که از پدیدار شدن حقمداری در انسان دوران مدرن حاصل آمد.
دانشگاه
او در مورد دانشگاه گفته است ما هنوز مفهوم درستی از دانشگاه نداریم. دانشگاه که از یکسو میبایست با صنعت و توسعه همراه باشد و از طرف دیگر با آزادی. چنین چیزی همچنان در بوته اجمال و اهمال است. روزی که ریختند و پارهای از اساتید را تحتعنوان دینداری کتک زدند، هیچگاه حوزه علمیه حرکتی نکرد و این در حافظه دانشگاهیان مانده است. او در نامهای خطاب به هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری او، به وی هشدار داد که دانشگاهها در فشار شدید هستند و از این دانشگاهها انتظار عالمان بزرگ نداشته باشید.به عقیده سروش دانشگاهها محل رشد اندیشه سکولاراند زیرا به دانشجویان علم سکولار را آموزش میدهند و به این ترتیب اندیشه سکولار ناخودآگاه در ذهن افراد جای میگیرد.
Koorosh- Sabzandish- کاربر ویژه
- Posts : 48
امتیازها : 147
تشکرها : 3
Join date : 2010-07-25
مواضيع مماثلة
» دیدگاههای عبدالکریم سروش1
» دانلود سخنرانی های شهریور ماه دکتر عبدالکریم سروش
» دانلود سخنرانی عبدالکریم سروش
» دانلود سخنرانی های شهریور ماه دکتر عبدالکریم سروش
» دانلود سخنرانی عبدالکریم سروش
انجمن اسلامی :: گوناگون :: دین و اندیشه
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
الأحد مارس 06, 2011 9:44 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» خاطرات پروانه فروهر از روز درگذشت دکتر مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵
السبت مارس 05, 2011 4:12 pm من طرف 2 Khordad
» پيشتازان انديشه دموكراسي(1)
الجمعة ديسمبر 31, 2010 5:09 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» !هرگز نخواب دکتر
الجمعة ديسمبر 31, 2010 5:03 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» ...در این کشور همە خواب می بینند
الثلاثاء ديسمبر 28, 2010 12:35 pm من طرف Mohajer
» از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید
الثلاثاء ديسمبر 28, 2010 6:31 am من طرف Sahelamvaj
» متن کامل شعر "مرغ سحر ناله سر مکن"_همای مستان
السبت ديسمبر 18, 2010 6:54 pm من طرف Artmis
» تو و خداوند
السبت ديسمبر 18, 2010 6:12 pm من طرف Artmis
» دکتر عبدالعلی گویا
السبت ديسمبر 18, 2010 11:08 am من طرف 2 Khordad
» آه ای یاران بفریادم رسید
الجمعة ديسمبر 17, 2010 9:30 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» چرا جلال طالباني حكم اعدام «صدام» را امضا نكرد؟
الجمعة ديسمبر 17, 2010 6:21 pm من طرف Rahesabz
» درس بابا از آقای پور عباس
الجمعة ديسمبر 17, 2010 12:49 pm من طرف Sahelamvaj
» ... قصه محلّل و
الخميس ديسمبر 16, 2010 7:32 pm من طرف Sahelamvaj
» ...روزهای محرم
الخميس ديسمبر 16, 2010 7:24 pm من طرف 2 Khordad
» دنیا بهخاطر رفتاری که با وزیر خود میکنیم، به ما میخندد
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 4:51 pm من طرف Admin
» نیمه انسان و نیمه گرگ
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 8:07 am من طرف Koorosh- Sabzandish
» جنگ اراده ها را ما برده ایم و خواهیم برد
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 7:45 am من طرف Koorosh- Sabzandish
» تعریف فقر از دکتر علی شریعتی
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 5:32 am من طرف Sahelamvaj
» چه کسی باور میکند اینان دوستداران انقلاب هستند؟
الإثنين ديسمبر 13, 2010 4:47 pm من طرف 2 Khordad
» ای خدای کعبه - دکتر علی شریعتی
الإثنين ديسمبر 13, 2010 12:41 pm من طرف Artmis