مواضيع مماثلة
أفضل 10 أعضاء في هذا المنتدى
Rahesabz | ||||
Admin | ||||
Artmis | ||||
Koorosh- Sabzandish | ||||
2 Khordad | ||||
Masume | ||||
Mohajer | ||||
Azad | ||||
Sahelamvaj | ||||
ulduz21 |
المواضيع الأخيرة
ورود
سكولاریسم نقابدار/قسمت دوم
انجمن اسلامی :: گوناگون :: سیاسی
صفحه 1 از 1
سكولاریسم نقابدار/قسمت دوم
سکولاریسم نقابدار/قسمت دوم
محمد قوچانی-با اندکی تلخیص
محمد قوچانی-با اندکی تلخیص
در قسمت اول مقدمه ای در مورد خط مشی و اهداف دولت کنونی گفته شد و خطر نفوذ سکولاریسم به دولت محمود احمدی نژاد هم اکنون مصداقها گفته می شود
------------
یک-دولت دكترمحمود احمدی نژاد دورترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی نسبت به نهاد روحانیت است. اگر از دولت مرحوم بازرگان به دلیل موقت بودن آن صرفنظر كنیم و اگر دولت شهیدان رجایی و باهنر را دولت ابوالحسن بنی صدر ندانیم (كه این نظر خود رئیس جمهور مخلوع است) از هر دو منظر نظارت و مشاركت دولت دكترمحمود احمدی نژاد دور از روحانیت است. از بعد نظارت این دولت فاقد مقام عالی روحانی مانند آیت الله خامنهای (68-1360)، آیتالله هاشمی رفسنجانی (76-1368) یا حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدخاتمی (84-1376) است.
دكترمحمود احمدینژاد البته مرشد روحانی دارد و چندی پای درسهای اخلاق او برای هیات دولت مینشست اما ترجیح میدهد در تركیب قوه مجریه (اعم از وزیران، معاونان و مشاوران) از حداقل روحانیان استفاده كند.
دو-دولت دكترمحمود احمدی نژاد دورترین نسبت با نهادمرجعیت را در میان دولتهای اخیر
جمهوری اسلامی نیز دارد. مشهور است كه مرحوم بازرگان برای تصدی مقام ریاست دولت افزون بر حكم قانونی امام خمینی مجوز شرعی آیتالله مرعشی نجفی را نیز دریافت كرد.
ابوالحسن بنیصدر نیز گرچه پس از مدتی به خویش غره شد اما رای خود را از عنایت امام خمینی داشت و با دستبوسی ایشان رئیس جمهور شد چه خود نیز فرزند آیت الله بنی صدر بود كه امام خمینی، رئیسجمهور اول ابوالحسن بنیصدر را فرزند ملای همدانی میخواند و در نجف بر مزار آن ملا فاتحه میخواند. شهید رجایی رسما خود را مقلد امام خواندند و میرحسین موسوی هم جز به پشتوانه امام نمیتوانست در دولت بماند. آقایان هاشمی و خاتمی نیز هر دو از بیت روحانیت و مرتبط با مرجعیت بودند چنان كه آقای خاتمی تنها به خواست آیت الله وحید خراسانی و با وجود برخی موانع در مسیر حقوقی كار، روز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) را تعطیل ملی اعلام كرد.
اما دولت دكترمحمود احمدینژاد تنها به یك روحانی ارشد (نه مرجع) یعنی آیتالله محمدتقی مصباح یزدی متكی است و از آغاز پارهای از مواضع این دولت نهاد مرجعیت را آزرده است. مهمترین مقطع این رابطه تیره به هنگام صدور مجوز حضور زنان در ورزشگاهها رخ داد كه با مخالفت مراجع تقلید متوقف شد در عین حال تیرگی روابط دولت و مرجعیت ادامه یافت و به روزهایی رسید كه مراجع تقلید علیه یكی از معاونان رئیس جمهور اعلام نظر و از پذیرش او خودداری كردند آن هم نه مراجعی كه با نظام فاصله دارند كه مراجع در متن نظام. با این همه این معاون رئیس جمهور همچنان در مقام خود مستقر است و رئیس دولت نیز اعلام كرد ضمن آن كه نظر مراجع تقلید محترم است اما دولت از مراجع قانونی كشور تبعیت خواهد كرد. اظهارنظری كه در نوع خود بی سابقه بود و هرگز امكان نداشت ازسوی اسلاف دكترمحمود احمدینژاد بیان شود.
سه-دولتهای گذشته ضمن آن كه خویش را از مومنین و معتقدین به شریعت میدانستند اما خویش را مدار شریعت نمیدانستند و رفتارهای شبه پیامبرانه از خود نشان نمیدادند. اصولا از زمانی كه گروههایی مانند مجاهدین خلق و فرقان به نظریه اسلام بدون روحانیت رسیده و در پی آن با جمهوری اسلامی مرزبندی پیدا كرده بودند، نظام ایران با مدعیان استقلال از روحانیت و سنت از موضع تردید برخورد میكند. چندی در همه نهادهای دولتی و حتی حزبی نمایندگان روحانی منصوب میشدند تا از انحراف افراد غیرروحانی جلوگیری كنند. انحرافهایی كه گاه به شكل ولایت شخص غیرروحانی (مسعود رجوی) شكل دیكتاتوری فردی به خود میگرفت و گاه به صورت فرقههای مذهبی (فرقه بهائیت) صورتهای تازهای از (انحراف در) شریعت را ایجاد میكرد.
دولت كنونی اما داعیه نظریهپردازی دینی دارد. رشد ادعاهای خرافی در دوره این دولت حتی اگر ربطی به روسای دولت نداشته باشد بیسابقه است و اعتراض مرجعیت و روحانیت را برانگیخته است. برجسته كردن صفات شخصی رئیس جمهور از جمله اینكه كسالت در وی راه ندارد، او خستگی را نمیشناسد، جهان دكترمحمود احمدی نژاد را تحسین میكند، حتی كودكان كشورهای دور «محمود» را میشناسند، در صحن سازمان ملل نگاهها به سوی دكتر خیره شده بود و روایتهایی از این دست كه بعضا از زبان خود شخص رئیس جمهور نقل شده است، تصور «استثناءگرایی» درباره دكترمحمود احمدی نژاد از سوی ایشان و یارانشان را تكمیل میكند.
دولت در عین حال نظریهپردازی به نام جناب آقای مهندس اسفندیار رحیم مشایی هم دارد كه این استثناگرایی را تئوریزه میكند و اگر در گذشته دولت سیدمحمدخاتمی متهم بود كه تحت تاثیر عبدالكریم سروش از پلورالیسم دینی جانبداری میكند در دولت كنونی معاون و خویشاوند سببی و نورچشمی رئیس جمهور رسما از كثرتگرایی دینی دفاع میكند و حتی دوره اسلامگرایی را پایان یافته میداند. البته ایشان در همان سخنرانی تاكید میكنند كه منظور پایان دوره اسلام نیست و اسلامگرایی را به عنوان یك استراتژی سیاسی یا ایدئولوژی مذهبی روبه پایان میدانند. جملهای كه به این صراحت از سوی هیچ كس – حتی عبدالكریم سروش – بیان نشده است
چهار-همین معاون رئیس جمهور در ادامه نظریهپردازیهای خود در باب پلورالیسم دینی با تاكید بر تفكیك دولت و ملت اسرائیل و اشاره به خوی محبتآمیز اسلام و ایران از دوستی با مردم اسرائیل سخن میگوید و با وجود مخالفت اكثریت مراجع تقلید و روحانیت سیاسی و حتی یاران اصولگرای خود از حرف خویش كوتاه نمیآید تا جایی كه به روایت دكترعلی مطهری رئیس جمهور به هیات اعزامی مجلس هشتم میگوید حرف جناب آقای مهندس اسفندیار رحیم مشایی نه تنها درست است كه حرف دولت است و مجلس نیز باید از این حرف دفاع كند.
و تنها پس از خطبههای نماز جمعه رهبری بود كه معاون رئیس جمهور تبعیت خویش از سیاستهای كلی نظام را اعلام كرد بدون آن كه به تعبیر رهبری به غلط بودن حرف خود اذعان كند. میتوان این حرف را نهایتا یك خطای تحلیلی یا اعتقاد شخصی ارزیابی كرد اما آیا حمایت رئیس جمهور از آن را نمیتوان راهبرد دولت دانست؟اگر این راهبرد دولت است پس چرا همین دولت دوسال ایران را درگیر غائله هولوكاست كرد؟
چه كسی نسبت میان این دو راهبرد را تعیین میكند و هزینههای راهبرد اول در تثبیت هولوكاست در اسناد و مدارك سازمان ملل متحد را پرداخت میكند؟ و آیا دولتهای قبل كه به سختی از احتمال بهبود رابطه با ایالات متحده آمریكا سخن میگفتند میتوانستند چنین خطاهایی مرتكب شوند؟ آیا میتوان گفت با آغوش باز به مذاكره آمریكا رفتن (بدونحاصل گرفتن)، نامهنوشتن به رئیس جمهور آمریكا ، دم زدن از دوستی با مردم اسرائیل (كه هنوز در تلویزیون ایران مشهور به رژیم صهیونیستی است) از شاخصههای اصولگرایی است؟ و اصولگرایی همان عبور از سكولاریسم است؟
پنج-جمهوری اسلامی نظامی است كه بر پایه اخلاق بنا شده است و حتی پارهای از منتقدان لائیك آن بنای این نظام براخلاق را نشانهای از انسداد ایدئولوژیك آن میدانند. به صدق و كذب این نقد یا محتوای آن كاری نداریم اما میدانیم كه راستگویی مهمترین معیار و تراز اخلاق است. دولت دكترمحمود احمدی نژاد، دولت تكذیب است.
تكذیب نسبتهایی كه به این دولت میدهند و تكذیب ادعاها یا وعدههایی كه این دولت میدهد. از وعده رئیس جمهور درباره آوردن پول نفت بر سر سفرههای مردم شروع میكنیم، ادعایی كه گرچه در پوسترها و تبلیغات نامزدی ریاست جمهوری ایشان به چشم میخورد اما صراحتا از سوی دكترمحمود احمدی نژاد تكذیب شده است.
رئیسجمهور آن اندازه در تكذیب اعتماد به نفس دارد كه در برخورد با پدیده غیراخلاقی و غیرانسانی همجنسگرایی به جای آنكه این مساله را یك بیماری بداند و با احاله آن به نظر فقها و اعلام اینكه دولت ایران مسوول قانونگذاری و شریعتنویسی نیست، با شجاعت اصل مساله را انكار میكند.
در عین حال همین دولت بارها كارنامه همه دولتهای گذشته را زیر سؤال برده و كارنامه كاری خود را بارها برتر از همه دولتها نشان داده است. غافل از آنكه این دولتهای مطعون نه دولتهای طاغوت كه دولتهای انقلاب بودهاند. از سوی دیگر تغییرات پیدرپی كابینه بارها از سوی سخنگوی دولت تكذیب شده اما در عمل همه شایعات به واقعیت تبدیل شده است
------------
یک-دولت دكترمحمود احمدی نژاد دورترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی نسبت به نهاد روحانیت است. اگر از دولت مرحوم بازرگان به دلیل موقت بودن آن صرفنظر كنیم و اگر دولت شهیدان رجایی و باهنر را دولت ابوالحسن بنی صدر ندانیم (كه این نظر خود رئیس جمهور مخلوع است) از هر دو منظر نظارت و مشاركت دولت دكترمحمود احمدی نژاد دور از روحانیت است. از بعد نظارت این دولت فاقد مقام عالی روحانی مانند آیت الله خامنهای (68-1360)، آیتالله هاشمی رفسنجانی (76-1368) یا حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدخاتمی (84-1376) است.
دكترمحمود احمدینژاد البته مرشد روحانی دارد و چندی پای درسهای اخلاق او برای هیات دولت مینشست اما ترجیح میدهد در تركیب قوه مجریه (اعم از وزیران، معاونان و مشاوران) از حداقل روحانیان استفاده كند.
دو-دولت دكترمحمود احمدی نژاد دورترین نسبت با نهادمرجعیت را در میان دولتهای اخیر
جمهوری اسلامی نیز دارد. مشهور است كه مرحوم بازرگان برای تصدی مقام ریاست دولت افزون بر حكم قانونی امام خمینی مجوز شرعی آیتالله مرعشی نجفی را نیز دریافت كرد.
ابوالحسن بنیصدر نیز گرچه پس از مدتی به خویش غره شد اما رای خود را از عنایت امام خمینی داشت و با دستبوسی ایشان رئیس جمهور شد چه خود نیز فرزند آیت الله بنی صدر بود كه امام خمینی، رئیسجمهور اول ابوالحسن بنیصدر را فرزند ملای همدانی میخواند و در نجف بر مزار آن ملا فاتحه میخواند. شهید رجایی رسما خود را مقلد امام خواندند و میرحسین موسوی هم جز به پشتوانه امام نمیتوانست در دولت بماند. آقایان هاشمی و خاتمی نیز هر دو از بیت روحانیت و مرتبط با مرجعیت بودند چنان كه آقای خاتمی تنها به خواست آیت الله وحید خراسانی و با وجود برخی موانع در مسیر حقوقی كار، روز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) را تعطیل ملی اعلام كرد.
اما دولت دكترمحمود احمدینژاد تنها به یك روحانی ارشد (نه مرجع) یعنی آیتالله محمدتقی مصباح یزدی متكی است و از آغاز پارهای از مواضع این دولت نهاد مرجعیت را آزرده است. مهمترین مقطع این رابطه تیره به هنگام صدور مجوز حضور زنان در ورزشگاهها رخ داد كه با مخالفت مراجع تقلید متوقف شد در عین حال تیرگی روابط دولت و مرجعیت ادامه یافت و به روزهایی رسید كه مراجع تقلید علیه یكی از معاونان رئیس جمهور اعلام نظر و از پذیرش او خودداری كردند آن هم نه مراجعی كه با نظام فاصله دارند كه مراجع در متن نظام. با این همه این معاون رئیس جمهور همچنان در مقام خود مستقر است و رئیس دولت نیز اعلام كرد ضمن آن كه نظر مراجع تقلید محترم است اما دولت از مراجع قانونی كشور تبعیت خواهد كرد. اظهارنظری كه در نوع خود بی سابقه بود و هرگز امكان نداشت ازسوی اسلاف دكترمحمود احمدینژاد بیان شود.
سه-دولتهای گذشته ضمن آن كه خویش را از مومنین و معتقدین به شریعت میدانستند اما خویش را مدار شریعت نمیدانستند و رفتارهای شبه پیامبرانه از خود نشان نمیدادند. اصولا از زمانی كه گروههایی مانند مجاهدین خلق و فرقان به نظریه اسلام بدون روحانیت رسیده و در پی آن با جمهوری اسلامی مرزبندی پیدا كرده بودند، نظام ایران با مدعیان استقلال از روحانیت و سنت از موضع تردید برخورد میكند. چندی در همه نهادهای دولتی و حتی حزبی نمایندگان روحانی منصوب میشدند تا از انحراف افراد غیرروحانی جلوگیری كنند. انحرافهایی كه گاه به شكل ولایت شخص غیرروحانی (مسعود رجوی) شكل دیكتاتوری فردی به خود میگرفت و گاه به صورت فرقههای مذهبی (فرقه بهائیت) صورتهای تازهای از (انحراف در) شریعت را ایجاد میكرد.
دولت كنونی اما داعیه نظریهپردازی دینی دارد. رشد ادعاهای خرافی در دوره این دولت حتی اگر ربطی به روسای دولت نداشته باشد بیسابقه است و اعتراض مرجعیت و روحانیت را برانگیخته است. برجسته كردن صفات شخصی رئیس جمهور از جمله اینكه كسالت در وی راه ندارد، او خستگی را نمیشناسد، جهان دكترمحمود احمدی نژاد را تحسین میكند، حتی كودكان كشورهای دور «محمود» را میشناسند، در صحن سازمان ملل نگاهها به سوی دكتر خیره شده بود و روایتهایی از این دست كه بعضا از زبان خود شخص رئیس جمهور نقل شده است، تصور «استثناءگرایی» درباره دكترمحمود احمدی نژاد از سوی ایشان و یارانشان را تكمیل میكند.
دولت در عین حال نظریهپردازی به نام جناب آقای مهندس اسفندیار رحیم مشایی هم دارد كه این استثناگرایی را تئوریزه میكند و اگر در گذشته دولت سیدمحمدخاتمی متهم بود كه تحت تاثیر عبدالكریم سروش از پلورالیسم دینی جانبداری میكند در دولت كنونی معاون و خویشاوند سببی و نورچشمی رئیس جمهور رسما از كثرتگرایی دینی دفاع میكند و حتی دوره اسلامگرایی را پایان یافته میداند. البته ایشان در همان سخنرانی تاكید میكنند كه منظور پایان دوره اسلام نیست و اسلامگرایی را به عنوان یك استراتژی سیاسی یا ایدئولوژی مذهبی روبه پایان میدانند. جملهای كه به این صراحت از سوی هیچ كس – حتی عبدالكریم سروش – بیان نشده است
چهار-همین معاون رئیس جمهور در ادامه نظریهپردازیهای خود در باب پلورالیسم دینی با تاكید بر تفكیك دولت و ملت اسرائیل و اشاره به خوی محبتآمیز اسلام و ایران از دوستی با مردم اسرائیل سخن میگوید و با وجود مخالفت اكثریت مراجع تقلید و روحانیت سیاسی و حتی یاران اصولگرای خود از حرف خویش كوتاه نمیآید تا جایی كه به روایت دكترعلی مطهری رئیس جمهور به هیات اعزامی مجلس هشتم میگوید حرف جناب آقای مهندس اسفندیار رحیم مشایی نه تنها درست است كه حرف دولت است و مجلس نیز باید از این حرف دفاع كند.
و تنها پس از خطبههای نماز جمعه رهبری بود كه معاون رئیس جمهور تبعیت خویش از سیاستهای كلی نظام را اعلام كرد بدون آن كه به تعبیر رهبری به غلط بودن حرف خود اذعان كند. میتوان این حرف را نهایتا یك خطای تحلیلی یا اعتقاد شخصی ارزیابی كرد اما آیا حمایت رئیس جمهور از آن را نمیتوان راهبرد دولت دانست؟اگر این راهبرد دولت است پس چرا همین دولت دوسال ایران را درگیر غائله هولوكاست كرد؟
چه كسی نسبت میان این دو راهبرد را تعیین میكند و هزینههای راهبرد اول در تثبیت هولوكاست در اسناد و مدارك سازمان ملل متحد را پرداخت میكند؟ و آیا دولتهای قبل كه به سختی از احتمال بهبود رابطه با ایالات متحده آمریكا سخن میگفتند میتوانستند چنین خطاهایی مرتكب شوند؟ آیا میتوان گفت با آغوش باز به مذاكره آمریكا رفتن (بدونحاصل گرفتن)، نامهنوشتن به رئیس جمهور آمریكا ، دم زدن از دوستی با مردم اسرائیل (كه هنوز در تلویزیون ایران مشهور به رژیم صهیونیستی است) از شاخصههای اصولگرایی است؟ و اصولگرایی همان عبور از سكولاریسم است؟
پنج-جمهوری اسلامی نظامی است كه بر پایه اخلاق بنا شده است و حتی پارهای از منتقدان لائیك آن بنای این نظام براخلاق را نشانهای از انسداد ایدئولوژیك آن میدانند. به صدق و كذب این نقد یا محتوای آن كاری نداریم اما میدانیم كه راستگویی مهمترین معیار و تراز اخلاق است. دولت دكترمحمود احمدی نژاد، دولت تكذیب است.
تكذیب نسبتهایی كه به این دولت میدهند و تكذیب ادعاها یا وعدههایی كه این دولت میدهد. از وعده رئیس جمهور درباره آوردن پول نفت بر سر سفرههای مردم شروع میكنیم، ادعایی كه گرچه در پوسترها و تبلیغات نامزدی ریاست جمهوری ایشان به چشم میخورد اما صراحتا از سوی دكترمحمود احمدی نژاد تكذیب شده است.
رئیسجمهور آن اندازه در تكذیب اعتماد به نفس دارد كه در برخورد با پدیده غیراخلاقی و غیرانسانی همجنسگرایی به جای آنكه این مساله را یك بیماری بداند و با احاله آن به نظر فقها و اعلام اینكه دولت ایران مسوول قانونگذاری و شریعتنویسی نیست، با شجاعت اصل مساله را انكار میكند.
در عین حال همین دولت بارها كارنامه همه دولتهای گذشته را زیر سؤال برده و كارنامه كاری خود را بارها برتر از همه دولتها نشان داده است. غافل از آنكه این دولتهای مطعون نه دولتهای طاغوت كه دولتهای انقلاب بودهاند. از سوی دیگر تغییرات پیدرپی كابینه بارها از سوی سخنگوی دولت تكذیب شده اما در عمل همه شایعات به واقعیت تبدیل شده است
Admin- مدیر سایت
- Posts : 68
امتیازها : 374
تشکرها : 7
Join date : 2010-07-12
انجمن اسلامی :: گوناگون :: سیاسی
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
الأحد مارس 06, 2011 9:44 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» خاطرات پروانه فروهر از روز درگذشت دکتر مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵
السبت مارس 05, 2011 4:12 pm من طرف 2 Khordad
» پيشتازان انديشه دموكراسي(1)
الجمعة ديسمبر 31, 2010 5:09 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» !هرگز نخواب دکتر
الجمعة ديسمبر 31, 2010 5:03 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» ...در این کشور همە خواب می بینند
الثلاثاء ديسمبر 28, 2010 12:35 pm من طرف Mohajer
» از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید
الثلاثاء ديسمبر 28, 2010 6:31 am من طرف Sahelamvaj
» متن کامل شعر "مرغ سحر ناله سر مکن"_همای مستان
السبت ديسمبر 18, 2010 6:54 pm من طرف Artmis
» تو و خداوند
السبت ديسمبر 18, 2010 6:12 pm من طرف Artmis
» دکتر عبدالعلی گویا
السبت ديسمبر 18, 2010 11:08 am من طرف 2 Khordad
» آه ای یاران بفریادم رسید
الجمعة ديسمبر 17, 2010 9:30 pm من طرف Koorosh- Sabzandish
» چرا جلال طالباني حكم اعدام «صدام» را امضا نكرد؟
الجمعة ديسمبر 17, 2010 6:21 pm من طرف Rahesabz
» درس بابا از آقای پور عباس
الجمعة ديسمبر 17, 2010 12:49 pm من طرف Sahelamvaj
» ... قصه محلّل و
الخميس ديسمبر 16, 2010 7:32 pm من طرف Sahelamvaj
» ...روزهای محرم
الخميس ديسمبر 16, 2010 7:24 pm من طرف 2 Khordad
» دنیا بهخاطر رفتاری که با وزیر خود میکنیم، به ما میخندد
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 4:51 pm من طرف Admin
» نیمه انسان و نیمه گرگ
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 8:07 am من طرف Koorosh- Sabzandish
» جنگ اراده ها را ما برده ایم و خواهیم برد
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 7:45 am من طرف Koorosh- Sabzandish
» تعریف فقر از دکتر علی شریعتی
الثلاثاء ديسمبر 14, 2010 5:32 am من طرف Sahelamvaj
» چه کسی باور میکند اینان دوستداران انقلاب هستند؟
الإثنين ديسمبر 13, 2010 4:47 pm من طرف 2 Khordad
» ای خدای کعبه - دکتر علی شریعتی
الإثنين ديسمبر 13, 2010 12:41 pm من طرف Artmis