جوابییه ی {عهدنامه ی ترکمن چای امسال به پایان میرسد }

چه خوب است که من نمی توانم به زبان خودم به زبان مادریم بخوانم و بنویسم. و بجایش زبان یک قوم بیگانه را بهتر از خودش بلدم.واقعا این عالی نیست که من وقتی کتابی به زبان خودم پیدا می کنم سرخ و سفید میشوم و نمیتوانم آنرا بخوانم.یا اینکه تمام مدارکم به یک زبان بیگانه نوشته شده اند. و من هیچ مدرکی ندارم که رو آن مشخصاتم به زبان خودم نوشته شده باشد.

ـ چه خوب است که من از تاریخ خودم از دیار گرگ خاکستری از سرزمین آتش از امپراطوری هون ،امپراطوری گوک تورک ،از آتیلای بزرگ چیزی نمی دانم و در عوض از جزئیات تاریخ یک قوم بیگانه خبر دارم و به کورش می نازم و به هخامنشیان.

به نظرت فوق العاده نیست که من سالی هزار بار تخت جمشید ،شوش،بیستون و...میبینم و لی تا حالا یک بار هم تکه سنگهای تاریخی ۸۰۰۰ ساله ی خیاو ،کتیبه های تنگوز و ینی سئی را ندیده ام.

ـ چه خوب است که وطنم چند قسمت شده ،شرقی ،غربی،شمالی،نخجوان و...

وچه عالیه که نام آزربایجان ازقسمتهایی از آن گرفته شده{زنجان ،قزوین،اردبیل،}

و بعضی از شهرهایش بین استان های مختلف تقسیم شده است{قروه=کردستان،سنقر=کرمانشاه،آستارا=گیلان،بهار وچند شهر دیگر =همدان و...}

و چه خوب است که اسامی شهرهای وطنم به فارسی تغییر یافته است{خیاو=مشکین شهر،اوجان=بستان آباد،سولدوز=نقده و...}

و خوب است که فرزندان وطنم به فرزندانشان به جای زبان مادری زبان فارسی یاد میدهند.

به نظرت فوق العاده نیست که موسیقی ما،لباس ما،رقص ما،زبان ما،هویت ماو ناموس ما از دست می رود.

ـ چه خوب است که در قفسه ی اتاقم به جای دیوان نسیمی،دیوان حافظ هست.لذت میبرم وقتی می بینم که فضولی را نمی شناسم و به جای حماسه ی آن حماسه ی دروغ پرداز بزرگ، فردوسی را می خوانم و توهیناتی که به ملت من کرده را خوانده و مسرور میشوم.

ـ چه خوب است که من از کمترین حقوق انسانی بی بهره ام و در وطن خودم بیگانه هستم.

ـ چه خوب است که من در رسانه مثلا ملی بارها فیلم یا کارتون رابینهود را دیده ام ولی نتوانستم تاکنون فیلم قاچاق نبی را ببینم.

ـ چه خوب است زندگی در کنار اقوامی که به من ترک خر می گویند و روزی چند جک برایم می سازند وانتظار دارند به آنها هموطن بگویم.

و بعد از اسلام تاریخ ما بودیم خوارزمشاهیان،سلجوقیان،غزنویان،ایلخانیان،صفویان ،قاجارو ... ما بودیم سهم تو فقط کریم خان زند بود که اورا نیز مردم قبول نکردند واو خود را وکیل الرعایا خواند.

مایی که در برابر توپ و تفنگ پرتغالی ها جان سپر کرده و سد انسانی ساخته و مانع پیشروی آنها شدیم.و اسم پدر بزرگمان هنوز روی آن بندر باقی مانده {بندر عباس}

ما که در انقلاب مشروطه از جان گذشتیم و انقلاب کردیم.

در جنگ با عراق۵۹-۶۷ در حالی که عرب ها به خیال آزادی می رقصیدند،کرد ها وبلوچ ها به نیروهای خودی حمله میکردند. این ما بودیم که یک یا ابوالفضل می گفتیم و از رو مین ها می گذشتیم .ما که برای تو برای ملت تو همیشه نقش فدایی را بازی کردیم.تو چه کار کردی ۳۳ هزار نفر را در ۱۳۴۵ قتل عام کردی،۱۳۸۵ کاریکاتور سوسکم راکشیدی ،برایم جک ساختی و ترک خرم خواندی.

حالا تو بگو فوق العاده نیست.